lollipops
امروز نفس هایش را آرزو کردم..."
یادمان باشد که : می توانیم شاد بودن را انتخاب کنیم و بیش از هر چیز باید خواهان افکار حق شناسانه باشیم زیرا : هرچه از خوبی های دنیا سپاسگزار تر باشیم بیشتر نصیب ما خواهند شد . نامه می نویسم... نامه ای به تو که دیگر در کنار ما نیستی...دیگر در میان ما نیستی ! می خواهم این را همه بدانند که رفتن تو روزی به معنای پایان زندگی برای من بود و تصوری غیر از این نداشتم . می خواهم امروز همه بدانند که من تجربه ای نو از زندگی یافتم من زندگی را در نفس ها و نگاه های هر روزه آدمها دیدم. تو رفتی...ولی زندگی جریان دارد و مهم این است که یاد بگیریم عشق در قلب ها جاودان میشود و با رفتن ها به پایان نمی رسد. و من زندگی را دوباره آزمودم.
كوك كن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است كوك كن ساعتِ خویش ! كه مـؤذّن، شبِ پیـش دسته گل داده به آب و در آغوش سحر رفته به خواب كوك كن ساعتِ خویش ! شاطری نیست در این شهرِ بزرگ كه سحر برخیزد شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین دیر برمی خیزند كوك كن ساعتِ خویش ! كه سحرگاه كسی بقچه در زیر بغل، راهیِ حمّامی نیست كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی كوك كن ساعتِ خویش ! رفتگر مُرده و این كوچه دگر خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است كوك كن ساعتِ خویش ! ماكیان ها همه مستِ خوابند شهر هم . . . خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند كوك كن ساعتِ خویش ! كه در این شهر، دگر مستی نیست كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده برمی گردد از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی كوك كن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر و در این شهر سحرخیزی نیست و سـحر نـزدیک است ..... بعضی چیزا به ظاهر لطفه اما در حقیقت توهینه! گاهی نباید دید بیا حواس خدا را پرت کنیم
من می توانستم نامش را بلند پیش همگان بخوانم می توانستم تنهایش نگذارم من می توانستم همانی شوم که او دوست می داشت می توانستم برایش توضیح بدم می توانستم برای آخرین بار که او را میدیدم در آغوشش بگیرم اگر زمان به عقب برمی گشت من می توانستم خیلی از کارهایی را که نکردم انجام دهم " می توانستم " هرگز معنای این لغت را درک نمی کنیم چون در تمام لحظه های زندگی مان چیزهایی هستند که می توانستند رخ دهند اما رخ نمی دهند لحظه هایی که درک نشده می آیند و می گذرند .
اگه قلب همه از سنگ بود دیگه نه دردی بود و اندوهی ونه خاطره ای باشد که راه هایی را که باهم پیموده ایم از یاد ببرم . راه ها کوه ها و دشت های رویاهام را از یاد می برم رویاهایی که مال من بودند و اکنون تو انها را از من ربودی رویاهایی که دیگر نمی شناسمشان . دست های یخ زده ...پاهای خواب رفته ......و مدام باید از کار دست بکشم بعد رفتن تو این روزگار من این است . گفت ((سعی کن زندگی کنی –خاطره برای پیرمردها و پیرزن هاست)) چگونه خاطراتمان را فراموش کنم ؟ شاید عشق پیش از هنگام پیرمان می کند و هنگامی جوانی را به ما باز می گرداند که دیگر دوران جوانی گذشته . امه چگونه آن لحظه ها را به یاد نیاورم ؟ برای همین است که مینویسم تا اندوه را به دلتنگی و تنهایی را به خاطره تبدیل کنم . تو راست می گفتی آب ها می توانند آنچه را که آتش نوشته خاموش کنند خاطرات من برای تو مانند آتش بود وتوبرای آنها آب . همه برای تغییرکردن مجاز هستند ولی تو چرا اینگونه تغییر کردی ؟! 1. ته معرفت خیلی ها اینه که اگه سر کلاس گوشیتو گرفتن بگن گوشی واسه اوناست 2. ته معرفت خیلی ها با اومدن ماه عزیز خرداد تموم شد 3. ته معرفت خیلی ها اینه که فقط از کلمه ی ولش کن استفاده کنن 4. ته معرفت خیلی ها اینه که به دوستشون بگن تو یه نامردی که کل دوستی رو می فروشی 5. ته معرفت خیلی ها هنوز مونده تا ثابت بشه 6. ته معرفت خیلی ها اینه که همیشه حس کنن که بهترینن 7. ته معرفت خیلی ها بی معرفتیه 8. ته معرفت خیلی ها اینه که بهم بگن ای زم 9. ته معرفت خیلی ها اینه که به دوستا شون یاد بدن که خوب با هم صحبت کنن 10. ته معرفت خیلی ها اینه که 118 باشن 11. ته معرفت خیلی ها اینه که بهم بگن نامرد 12. ته معرفت خیلی ها اینه که تند تند به روت بیارن که واست چه کارای انجام دادن 13. ته معرفت خیلی ها هیچی نیست 14. ته معرفت خیلی ها اینه که وقتی sms میدن پایینش یه send to all می نویسن 15. ته معرفت خیلی ها به همین سادگی تموم میشه 16. ته معرفت خیلی ها اینه که فقط وقتی که داری میمیری می گن چته ؟ 17. ته معرفت خیلی ها معرفت نیست و پیدا هم نمی شه 18. ته معرفت خیلی ها اینه که همه چیزی رو فقط وانمود کنن 19. ته معرفت خیلی ها اینه که فقط برای هم نگران بشن 20. هنوزم هستن آدمایی که خیلی بی معرفت تر از اونی هستند که بشه اینجا نوشت 21. ته معرفت منم این بود که ته معرفت....... نوشتم 22. حداقل ته معرفت تو این باشه که معرفتت ته نداشته باشه فقط همین .
گفتم خدایا از همه دلگیرم گفت حتی از من ؟
گفتم خدایا دلم را ربودند گفت پیش از من ؟ گفتم خدایا چقدر دوری گفت تو یا من ؟ گفتم خدایا تنها ترینم گفت تنها تر از من ؟ گفتم خدایا کمک خواستم گفت از غیر من ؟ گفتم اینقدر نگو من گفت من توام من گفتم خدایا دوستت دارم گفت بیش از من ؟ اگه پسرا نبودن کی مامانا رو دق می داد؟ .چرا پسر هل نیاز به بزرگ تر دارند.::::..
۲.وقتی میخوان شمارو عصبانی کنن در کمال خونسردی بهشون لبخند بزنین. ۳.وقتی توی خیابون دارن مثله ندید بدیدا نگاتون میکنن زل بزنین تو چشاشون. ۴.وقتی پیش جمعی از دوستان ارازل و اوباششون میخوان شماره بدن سریع و بدون توجه ردبشین تا پیش دوستاشون خیط بشن ۵.وقتی با خل بازی هاشون پیش مامانتون میخوان اذیتتون کنن به مامانتون پناهنده نشین بلکه با گفتن حرف هایی مثل:«آقا کوچولو بدو یه لیوان آب واسه خاله بیار»نادیده شون بگیرین. ۶.برای عملکرد بهتر خوفه یه سری به کلاسهای رزمی بزنین.اونجا فوت و فنّ مبارزه رو بهترو بیشتر یاد میگیرین. شش راه براي رويارويي با پسرا .وقتی که حرف میزنن مثل دیوار باهاشون رفتار کنین. راه های دوست پسر آزاري 1 - اگه بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر سعید نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگین سلام حمید جون.بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟می تونین این سیر رو تا هفده باز تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم. 2 - بهش زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم رئیس یا روزسوم و... رو ببینید. 3 - تا یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟...یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید. 4 - آرایش شدید بکنید و از این شلوارای خیلی برمودا و آستین های مانتوتونو خیلی بزنید بالا و برید جلوی بنده خدا رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید. 5 - عکسهای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید بهش نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره. 6 - موقع تولدش جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید. 7 - همین که تو ماشین بغل دستش نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید. 8 - وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و اون بدبختو تو کف حرف جرات داری به این دختر تیكه بنداز دوستون دارم دخمل خانوما حتما نظر بدید منتظر نظراتون هستم فدای شما شهرداری آمد ! جمع کن ، برد ، برو
مثه هدیه دادن شونه به یه آدم کچل؛
مثه سلام رسوندن به آدمی که به خونت تشنه است؛
مثه گفتن"دوستت دارم"تو لحظه تموم کردن رابطه!
گاهی نباید نوشت
گاهی نباید گفت
گاهی باید فقط
دید و خندید . . .
تو صداش کن
من دزدکی فاصله ها رو بر می دارم....
این روزها بدون امید زندگی می کنم ای کاش برگردی و ویرانگی ام را دریابی
این روزها زندگی بدون تو یعنی پوچی
پوچی را جز در زندگی من نمی یابی که بس از زندگی خویش خسته ام
می دانم برای چه رفتی ....رفتی که ویرانگی ام را ببینی برگرد که بسی ویرانه ترم از
آنچه انتظار دیدنش را داشتی .
این روزها دیگر بدون تو در آن خیابانی که روزی باهم قدم میزدیم- قدم میزنم
اما این بار تنها و داغون شاید هم فراتر از آنچه تو می خواستی
برگرد که برای نبودنت تاوان سختی داده ام
برگرد که هنوز برای رفتنت زود است
من هنوزهم برای دیدن چشمانت پشت در خانه تان نشسته ام
لعنت به این مردمانی که اینگونه مرا می نگرند مگر ندیده اند عاشقی همچون
من خسته و مانده .
مرا اینقدر تنهایی کشیدن دیگر بس است ....بس
راست می گویی اصرار نتیجه ای ندارد
هرکسی قصه ای دارد
برگشتن لازم نیست که من به تنهایی عادت دارم.
اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟
اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟
اگه پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟
اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟
اگه پسرا نبودن دخترا کیو سر کار می ذاشتن؟
اگه پسرا نبودن دخترا کیو تیغ می زدن؟
اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟
اگه پسرا نبودن کی اشغالا رو می ذاشت جلوی در؟
Power By:
LoxBlog.Com |