با غرور می گویم : من به خویش مغرورم
واقعیتم این است ، از فروتنی دورم
هر کسی سرش خم بود از تواضعش گفتید
نام نفس من این شد (وصله ای که ناجورم)
در غزل فروشی ها شاعرم نمی دانید
چونکه بی صدا گفتم : از فروش معذورم
شعر من که بازی نیست راه رنگ سازی نیست
بین این دورنگی ها من سیاه و بی نورم
آنچه را که می خواهید قلب من نمی فهمد
من چرا نمی خواهم ؟ ساده ام ؟
نغمه های پاکم را بینتان نمی بازم
سر فرو نمی آرم چونکه سخت مغرورم
نظرات شما عزیزان:
ایمان 
ساعت16:03---17 شهريور 1390
خوب بود بهتر نیست به جای متن های اگه پسرها نبودن و ... متن های زیبای ادبی باشه تا بازدید کننده ها چیزی یاد بگیرن
نوشته شده در پنج شنبه 14 / 11 / 1389برچسب:
,
ساعت
13:49 توسط mahsa
| |